ازاین دور کمی از قلبت را برمیدارم..
روزها ورویاهایم را..
با توشریک میشوم
کمی از قهوه ی تودر من
اندکی باران برای تو
حالا ازآسمان قهوه میبارد
ودر فنجانت باران
بلند شو
شال سیاهت رابردار..
هوس شب دارم…
ازاین دور کمی از قلبت را برمیدارم..
روزها ورویاهایم را..
با توشریک میشوم
کمی از قهوه ی تودر من
اندکی باران برای تو
حالا ازآسمان قهوه میبارد
ودر فنجانت باران
بلند شو
شال سیاهت رابردار..
هوس شب دارم…
سلام خدا جونم خدای خوبیها
کجاست مولای دلتنگی هایم…؟
کجاست تنهاترین تنها در عالم غریب …؟
که حرفی از تنهاییش برزبان نمی آورد وغریبانه در سحرگاهان با تو نجوا میکند …
چه عالمی دارد با تو..چه اشکهایی که برای غربتش میان ما زمینی ها نمیریزد.. خدایا دلش را تسکین ده …
از این پس اگرکسی ازشما پرسید چه خبر؟؟؟ بجای سلامتی رهــــــــــــــبر بگویید تنهایی رهــــــــــبر….
باخامنه ای کسی نگردد گمراه…
آخرین نظرات