ای وجودت كلبه مهر و وفا
دیدگانت پر ز نور مصطفی
ای چراغ وادی نام آوران
ای كلامت آیه لبهایمان
نكهتی كز كوی خوبان آمدی
شاهدی وز سوی جانان آمدی
چشمه جوشان پاكیها تویی
بحرعلم و درّ بیهمتا تویی
واژه سرگردان اندر وصف تو
بین قلم لرزان شده در لطف تو
دل به مكتب خانه حق دادهای
باده مهر و كرم نوشیدهای
رهرو صاحبدلانی بیگمان
میرویم راه تو را در هر زمان
قصههای آشنایت بازگو
مهربان با من هزاران رازگو
مرغ دل باردگر نالان شده
عقل ما در عشق تو حیران شده
نی زبان را گفتن وصفت بود
نی قلم را قُدرت قَدرت بود
ساقی لب تشنگان دانشی
در غیابت هم جهان در خامشی
مابسان عاشقی بی سوت و كور
این تویی آن كلبه عشق و سرور
عذر “میرا” در قصور واژهها
تو پذیر و عفومان كن دلربا
جان فدای مهر و ایثار تو باد
میكنیم بهرت دعا هردم توشاد
سید محمد علی میرجلالی
آخرین نظرات