? *خواب عجیب حضرت نرجس خاتون* ?
با اینکه ملیکه طینت پاکی داشت و خواستارازدواج باچنان افرادی نبود و آرزوی رفتن به خانه ای که پراز صفا ومعنویت و خداپرستی باشد،میکرد.اما تین حادثه ها او رانیز به فکر فرو برده بود باخود می گفت:"سرنوشت من چه خواهد شد؟سرانجام کجا خواهم رفت؟خدایا مرا کمک کن و مرا نجات بده…”
خوابی دید که مسیر زندگیش را نشان میداد حضرت عیسی و یارانش در کاخ منبری باشکوه بجای تخت امپراطور گذاشته بودند .آنگاه۱۲ نفر از افراد نورانی و خوش سیما وارد اتاق شدند. به او گفته شد این بزرگواران پیامبر و ائمه علیهم السلام هستند.سپس دید که پیامبر به حضرت مسیح فرمودند.؛(ما به اینجا آمده ایم تاملیکه را از شمعون برای فرزندم حسن عسکری علیه السلام خواستگاری کنیم..)
در عالم خواب پیامبر آن دو را به عقد هم درآورد …
ملیکه ماجرای خواب را به هیچکس نگفت چهارده شب ازاین ماجرامیگذشت تا اینکه دوباره خوابی شیرین و عجیب دید.اینبار حضرت مادر برای خواستگاری قدم رنجه کرده اند.حضرت زهرا سلام الله علیهاوحضرت مریم آمدند به ملیکه گفته شد اسلام بیاورد تا لایق دیدار رخ امام حسن عسکری گردد.
مادر زمزمه کردند اشهدان لا اله الله و اشهدانّ محمدا رسول الله.
ملیکه تکرار میکرد و به وادی عشق پای نهاد.
شب بعد در خواب امام حسن عسکری را دیدم و گله کردم که چرا به دیدارم نمی آمدید؟فرمودند که تو در دین اسلام نبودی ازاین به بعد به دیدار تو خواهم آمد تاروزی که خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند.(سیره چهارده معصوم،ص۹۸۰)
?ادامه دارد…
موضوع: "بدون موضوع"
فرشته ۳ساله ی فلسطینی پرکشید..?
لعنت خدا بر اسرائیل ..
لعنت خدا بر صهیونیسم…
لعنت خدا بر کودک کشان
آخرین نظرات