1. معنویت در خانه فاطمه علیهاالسلام
زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه کوچک خود، با تمام مشکلات، به عرفان کامل برسد. وی به جایی رسید که جبرئیل امین بر او نازل میشد.
فاطمه علیهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت که حتی سلامت خویش را از یاد بُرد.
امام باقر علیهالسلام در شأن عبادت او فرمود: «کانت تَقُومُ حَتّی تَورَّمَ قدماها»
روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چیزی بخواه که جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»، فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: «حاجتی جز توفیق در بندگی خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه کریمش نظاره کنم» و خود در مناجاتش میفرمود: «أسالک لذّة النّظر الی وجهک».
همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانهای که پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.
حضرت علی علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت میکردند. این طور نبود که فقط علی علیهالسلام در نماز غرق شود؛ بلکه فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز چنان در محراب به عبادت میایستاد که از شدّت ترس، نَفَسش به شماره میافتاد.
امروز باید زن و مرد به این زوج ملکوتی اقتدا کنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوک برسند.
علاّمه مجلسی قدسسره در مورد خانه علی و فاطمه علیهماالسلام از انس بن مالک، و بُریره نقل میکند:
هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم این آیه شریفه را خواند: «فی بیوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ»1؛ در خانههایی (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن، ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.
مردی برخاست و سؤال کرد: ای رسول خدا! این خانهها کدامند؟
حضرت فرمود: خانههای انبیا. سپس ابوبکر برخاست و پرسید: ای رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه علی و فاطمه) نیز از همان خانههاست؟ حضرت فرمود: آری و از برترین آنان است.
ابن عباس میگوید: در مسجد پیامبر بودیم که یکی از قاریان قرآن آیه «فی بیوتٍ اذِنَ اللّهُ…» را تلاوت کرد. پرسیدم: ای رسول خدا! این خانهها کدام خانهها هستند؟
حضرت فرمود: خانههای انبیا. و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام اشاره کرد.2
2. ایمان فاطمه علیهاالسلام
امام باقر علیهالسلام میفرماید: روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم سلمان را برای رساندن پیامی به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستاد. سلمان میگوید: سپس از درنگ کوتاهی در پشت درخانه آن حضرت، سلام گفتم، صدای فاطمه علیهاالسلام را از داخل خانه شنیدم که قرآن میخواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمی کرده و فرمود:
«یا سلمانُ اِنَّ ابنَتی فاطمةَ مَلاءَ اللّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الی مشاشِها…؛ ای سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان کرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده. پس خداوند فرشتهای را به نام زوقابیل (جبرئیل) فرستاده تا به جای او دستاس را بگرداند.»3
3. در محراب عبادت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اوّلین و آخرین است. هنگامی که او در محراب عبادت میایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّبین بر او سلام گفته و همان ندایی را که به مریم میگفتند، به فاطمه علیهاالسلام میگویند که: «اِنَّ اللّهَ اصطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطفاکِ علی نِساءالعالمینَ»4
حَسن بَصری (زاهد معروف) میگوید: «لم یَکُنْ فی الاُمّةِ اَزْهَدَ و لا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ…؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه علیهاالسلام نبود. وی آنقدر نماز میخواند و عبادت میکرد که دو پای مبارکش ورم مینمود.»5
4. فاطمه علیهاالسلام و مائده آسمانی
حضرت فاطمه علیهاالسلام به نماز، علاقه فراوانی داشت و هرگاه حاجتی داشت، به نماز متوسّل میشد. سه روز بود که در خانه علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام غذا یافت نمیشد و آنان این مدت را بدون غذا سپری کردند. علی علیهالسلام وارد منزل شد در حالی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشسته و فاطمه علیهاالسلام نماز میخواند و بین این دو نفر ظرفی سرپوشیده بود. وقتی فاطمه علیهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. علی علیهالسلام فرمود: ای فاطمه! این از کجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر که بخواهد، روزی میدهد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: آیا میخواهید نظیر این را برای شما نقل کنم؟ گفتند: بله، ای رسول خدا! فرمود: ای علی! مَثَل شما مثل زکریاست که هر وقت بر حضرت مریم علیهاالسلام وارد میشد، میدید که در محراب عبادت است و در نزد وی خوراک نهاده شده است. زکریا میفرمود: ای مریم! این از کجا آمده است؟ مریم در جواب میگفت: از جانب خدا! خدا هرکس را که بخواهد، روزی میدهد. آن گاه آن غذا را یک ماه خوردند و آن کاسه همان ظرفی است که حضرت مهدی «قائم آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم » در آن غذا میخورد.6
5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت
حضرت زهرا علیهاالسلام به شدّت از روز قیامت و سختی آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم درباره چگونگی زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیاری مینمود.
علاّمه مجلسی قدسسره مینویسد:
هنگامی که آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»7 بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه کردند؛ اما کسی نمیدانست که پیامبر چرا میگرید و جبرئیل چه چیزی را بر او نازل کرده که باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفی، هیچ کس یارای سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون میدانستند وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگاهش به فاطمه علیهاالسلام میافتد، شاد میگردد، فردی را به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستادند تا وی را از این ماجرا و گریه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم باخبر سازد. دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ترک گفت. هنگامی که فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!». پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آنچه را که جبرئیل بر او نازل کرده بود، بر دخترش تلاوت کرد. فاطمه علیهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالی که میفرمود: «اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِیالنّار؛ وای، پس وای بر کسی که وارد دوزخ شود!»
علی علیهالسلام دست بر سر میگذاشت و فریاد میزد: «وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فی سَفَرِالقیامة؛ وای از دوری سفر، وای از کمی توشه راه سفر قیامت!»
6. اُنس با قرآن کریم
توجّه ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام به قرآن کریم، درس دیگری به شیفتگان این کتاب آسمانی میدهد. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «حُبِّبَ اِلیَّ مِنْ دنیاکُمْ ثلاث، تِلاوَتُ کتاب اللّهِ، والنَّظَرُ فی وجه رسول اللّهِ وَالإِنفاقُ فی سبیل اللّه؛ سه چیز از دنیای شما را دوست دارم: تلاوت قرآن کریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ؛ انفاق در راه خدا.»8
فاطمه زهرا علیهاالسلام ، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه کوچکش آوای خوش قرآن به گوش میرسید. گفتههای یاران و اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوی باعظمت است.
حضرت فاطمه علیهاالسلام به قرآن اهمیت میداد به گونهای که وصیّت کرد در شب اوّل قبر، علی علیهالسلام بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتّی خادمهاش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.
7. دعا برای دیگران
فاطمه علیهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا کردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم میداشت. امام حسن علیهالسلام میفرماید:
مادرم فاطمه علیهاالسلام را در شب جمعهای دیدم که پیوسته در حال رکوع و سجود بود تا این که صبح دمید و شنیدم که مردان و زنان با ایمان را نام میبُرد و بسیار برای آنان دعا میکرد؛ اما ندیدم حتّی یک بار برای خود دعا کند. از روی تعجّب گفتم: مادر! چرا برای خودت دعا نمیکنی و از خدا چیزی نمیخواهی ؛ همان گونه که برای دیگران دعا میکنی؟ مادرم در پاسخ فرمود: «یا بُنیَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»9
8. احترام به پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم
هنگامی که آیه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً»10 بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب کرد. امام حسین علیهالسلام از مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل میکند:
از آن روزی که این آیه بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد که او را «پدر» خطاب کنم، از این رو میگفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود: «دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستی و من از تو. تو مرا پدر خطاب کن. دخترم! این آیه درباره مُستکبران نازل گشته که احترام مرا نگه نمیدارند. پدر گفتن تو برای آرامش قلب من بهتر و به خشنودی خداوند نزدیکتر است.» سپس پیشانی مرا بوسید و مقداری از آب دهان خود را به [صورت] من کشید که از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نکردم.11
«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگترین سرمایه است. علی علیهالسلام فرمود: «لامیراث کَالأَدَب؛ هیچ ارثی گران بهاتر از ادب نیست.»
ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزد فاطمه علیهاالسلام میرفت، او بر میخاست و پدر را میبوسید و او را در جای خود مینشانید. البته رسول خدا هم به فاطمهاش عنایت ویژه داشت؛ چرا که وی کوثر الهی بود که به او کرامت شده است.
9. سبقت گرفتن در سلام
آن حضرت به پیروی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سلام کردن بسیار اهمیت میداد. در روایت آمده است که شخصی گفت: نزد حضرت فاطمه علیهالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام کرد و در این امرِ نیکو بر من پیشی گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض کردم: به جهت به دست آوردن خیر و برکت. فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد که هرکس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام کند، خداوند بهشت را بر وی واجب میگرداند.12
10. تحمّل سختیها
در روزهای نخست شکلگیری حکومت اسلامی در مدینه، مسلمانان با مشکلات بسیاری مواجه بودند. بسیاری از مهاجران و انصار، با تنگدستی روزگار میگذراندند. در این حال علی علیهالسلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگی میکرد و هنگام توانمندی، دیگران را برخود مقدّم میداشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپری شد. علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام در خانه زیراندازی جز یک پوست گوسفند نداشتند. فاطمه علیهاالسلام صبر کرد و سختیهای زندگی را به خاطر رضای خدا و خشنودی پدر و شوهر خویش تحمّل نمود. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ضمن باخبر بودن از وضع زندگی علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، پیوسته دختر خود را به صبر و شکیبایی در برابر مشکلات زندگی فرامیخواند.
اَنَس میگوید: روزی فاطمه علیهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه! من و پسر عمویم زیراندازی جز یک پوست گوسفند نداریم. شبها خودمان از آن استفاده میکنیم و روزها علف شترمان را روی آن پهن مینماییم. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: دخترم! صبر کن؛ زیرا موسی بن عمران تا ده سال از روزهای زندگی خود را سپری کرد، در حالی که چیزی جز یک عبای قطوانیه نداشت.13
فاطمه علیهاالسلام هنگام سختیها میفرمود: «یا رسول اللّه! خداوند را در برابر نعمتهایش ستایش میکنم و بر نعمتهای ظاهریاش شکر گزارم.»14 او ساده زندگی میکرد و از تحمّل مشکلات زندگی پرهیز نداشت تا به شیرینیهای آخرت برسد. وسایل زندگی حضرت ساده و مهریهاش اندک بود. او آیین خانه داری و همسر داری را به خوبی مراعات میکرد و در زندگی، واقعاً شریک همسرش بود. گاهی که در خانه غذایی نبود و کودکان گرسنه بودند، فاطمه علیهاالسلام به علی علیهالسلام چیزی نمیگفت و چیزی از او درخواست نمیکرد. او بیم داشت از این که همسرش نتواند خواسته او را برآورده کند و شرمنده شود. فاطمه علیهاالسلام در جواب علی علیهالسلام که میفرمود: چرا به من خبر ندادی تا غذایی برای شما تهیه کنم؟ میگفت: ای ابوالحسن! من از خدایم شرم میکنم که تو را به چیزی که بر آن قدرت نداری، تکلیف کنم!
آری، فاطمه علیهاالسلام در تمام عرصهها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنجها و غصّههای شوهر بود و پناه او.
علی علیهالسلام میفرمود: وقتی به خانه میآمدم و به زهرا نگاه میکردم، تمام غم و اندوهم برطرف میشد. هرگز کاری نکردم که فاطمه از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت.
11. حجاب و عفاف
حضرت زهرا علیهاالسلام هم در سخن، معلّم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. وی عقیده داشت: «بهترین چیز برای زن، آن است که نه مردان نامحرم او را ببینند و نه او مردان نامحرم را.» علی علیهالسلام میفرماید: روزی با گروهی از اصحاب، خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ کس نتوانست پاسخ صحیحی بدهد، وقتی که اصحاب متفرّق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به فاطمه علیهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را میدانم:
«صلاح زن در آن است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»
من هنگامی که خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیدم، عرض کردم: فاطمه علیهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم سخنِ پخته و منطقی زهرا علیهاالسلام را پسندید و فرمود: «فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است.»15
البته در توضیح فرموده حضرت زهرا علیهاالسلام میتوان گفت که عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، میتواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد که سرانجام این بیمبالاتی، به سستی بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید.
پس بهترین، زیباترین و با صفاترین زندگی برای زنان در پرتو سخن پرمغز زهرا علیهاالسلام خلاصه میشود که: «صلاح زن در آن است که نه او مرد بیگانه را ببیند و نه مرد بیگانه او را.»
حضرت زهرا علیهاالسلام همان گونه که فرمود، طبق آن نیز رفتار کرد. تا آنجا حجاب را رعایت میکرد که روزی یکی از مسلمانان به نام «ابن مکتوم» که نابینا بود، به خانه فاطمه علیهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق دیگری رفت، به او گفتند: ابن مکتوم نابیناست. حضرت فرمود: او نابیناست؛ اما من که نابینا نیستم…!
از وصیّتهای فاطمه علیهاالسلام این بود که: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتی بگذارید، تا حجم بدنم پیدا نشود.» این شیوه تا آن زمان مرسوم نبود و این وصیّت، درسی از عفاف و حجاب و حیا بود که بانوان باید آن را مورد توجّه قرار دهند.
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است ارزندهترین زینت زن، حفظ حجاب است
فرمان خدا، قول نبیّ، نصّ کتاب است از بهر زنان افضلِ طاعات، حجاب است
12. انفاق و ایثار
نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسی» به زن فقیر، آن هم در شب عروسیاست.
هنگامی که موکب عروس رهسپار خانه علی علیهالسلام بود، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه علیهاالسلام مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع کرد، و بی درنگ «لباس عروسی» را از تن در آورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگری را برخود مقدّم داشت. این عمل وی به قدری جالب و این فداکاری، به اندازهای بزرگ است که تاکنون تاریخ نتوانسته نمونهای از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آری، زهرای اطهر با همان لباس معمولی به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگیاش ثبت گردید.16
فاطمه علیهاالسلام و خانوادهاش، مأوای بیچارگان و نیازمندان بودند. علی علیهالسلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذای افطار خود را به یتیم، مسکین و اسیر دادند. خدای متعال در تقدیر از این ایثار خالصانه، که جز به خاطر خدا انگیزه دیگری نداشت، سوره «هل أتی» را نازل فرمود.
13. فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی
فاطمه علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی، بی تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یاری میکرد. در صحنههای اجتماعی و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شرکت داشت و به امدادگری و مداوای زخمهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم که خلافت غصب شد و «فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبهای غرّا که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق کشیها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیای سنّتهای جاهلی انتقاد کرد.
فاطمه علیهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبری امت اسلامی، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود دانست. گاهی شبها همراه علی علیهالسلام به در خانه مهاجرین و انصار میرفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده میکرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا میخواند، اگرچه جز کلامی سرد و بی مهر نمیشنید!
فاطمه علیهاالسلام عنایت ویژهای به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علی علیهالسلام داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعی در قالبهای مختلف، روی آن اهتمام و جدّیت میورزید. در مسئله «فدک» آن چیزی که جوهر اصلی کارها و پیگیریهای حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام » بود. حتّی آخرین وصیّت او یعنی تشییع، به خاک سپاری و مخفی نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا علیهاالسلام بود. این وصیّت، میزان هدفداری و بزرگواری ایشان را نشان میدهد. تا حضرت زنده بود، علی علیهالسلام حامی نیرومندی داشت. به تعبیر بعضی از بزرگان: «به خاطر فاطمه علیهاالسلام ، حُرمت حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام را تا حدّی پاس میداشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، علی علیهالسلام تنها و بی پناه و مظلومتر شد.» در یک جمله، فاطمه، فدایی امامت و رهبریت شد.
اینها و نمونههایی دیگر از سیره رفتاری آن بانوی بیهمتا، جلوههای الگو بودن او برای همه فضیلت خواهان و حق جویان است که در پی «اُسوه» و سر مشق «چگونه زیستن»اند.
امید است این خصلتها و رفتارها، چون تابلویی، پیوسته در برابر دیدگانمان باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه میدانیم و معرّفی میکنیم، «ابعاد الگویی» او را نیز در قالب سیره عملی و رفتاری حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر میتوان مَشی و مرام فاطمی را در بستر زندگی و اخلاق عینی پیاده کرد.
نکتهها
الف) ناگفته نماند آنچه فاطمه علیهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، کمال انسانی اوست و بدین خاطر، متعلّق به عالم انسانیت است.
ارزشهای انسانی، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوههای انسانی نیز همین گونهاند.
در یک جمله، فاطمه علیهاالسلام چنان که اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام این چنیناند.
ب) باید توجّه داشت که سنّتهای الهی و قوانین هستی، که قواعد حاکم بر زندگی انسان بخشی از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطهای است که در جوهر خود از اصول ثابتی تبعیت میکند و قابل تغییر نیست و حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان زنی که عالِم به این ارزشها بوده و بر طبق موازین الهی و انسانی زندگی میکرده، میتواند الگوی همه انسانها تا «انتهای تاریخ» باشد.
به عبارت دیگر، همان طور که «دین» امر ثابتی است، «الگو»هم میتواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگی و سلوک آن حضرت همواره برای انسانها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست.
ج) از خصوصیات اسوههای الهی این است که همواره از سایر افراد بشر در مراتب کمال انسانی پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتی است که بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد کند، بازهم نمیتواند بینیاز از آنان باشد. ما انسانها هرچه سعی و تلاش کنیم، به افق فضائل آنان نمیرسیم و نمیتوانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل کنیم، ولی باید در محدوده توان و استعداد خود در مسیر آنان حرکت نماییم.
این که میگوییم فاطمه علیهاالسلام یا سایر حضرات معصومان علیهمالسلام الگوی همگانند، بدان معنا نیست که باید فاطمه علیهاالسلام یا علی علیهالسلام شد، بلکه مقصود «فاطمهوار بودن و فاطمه گونه زیستن» است… .
در سخنی از صادق آل محمّد علیهالسلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روحهایتان و بوی خوشتان را دوست میدارم. ما را در این جهت با پرهیزکاری و تلاش خود یاری کنید. هرگز به ولایت ما نمیرسید جز با کوشش و تقوا. و کسی که دیگری را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.17
پینوشتها:
1. نور / 35.
2. فاطمه در کلام اهل سنّت، ص 343.
3. مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 338.
4. آل عمران / 42؛ اَمالی، صدوق، ص 437.
5. ربیع الابرار، ج 2، ص 104.
6. بحارالانوار، ج 42، ص 31.
7. حجر / 44.
8. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.
9. علل الشرایع، ص 215.
10. نور، / 63.
11. بحارالانوار، ج 43، ص 93.
12. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.
13. احقاق الحق، ج 10، ص 400.
14. سفینةالبحار، ج 1، ص 571.
15. کشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضی از روایات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسید و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ک: وسایل الشیعه، ج 2، ص 9.
16.بااقتباسازالوقایعوالحوادث،ملبوبی،ج4،ص186.
17. ارشاد القلوب، دیلمی، ص 101، چ بیروت.
آخرین نظرات