امروز یه همچین روزی شده
تهاجم فرهنگی یعنی همین…
یعنی به راحتی اجازه بدی یه غریبه به ناموست فکر کنه…
امروز یه همچین روزی شده
تهاجم فرهنگی یعنی همین…
یعنی به راحتی اجازه بدی یه غریبه به ناموست فکر کنه…
1- رفتار در خانواده:
روح محیط خانه عبارتست از خانواده، باید به این اهمیت داد باید در این تأمل و تدبر نمود. « بیانات در دیدار با جمعی از بانوان فرهیخته ی حوزوی و دانشگاهی 91/02/12»
2- تحصیل:
از لحاظ علمی خودتان را پیش ببرید شما می خواهید ستونی باشید که مدنیت ایران بر روی این ستوانها سر پا بایستد.« دیدار با جمعی از اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان 86/02/19»
3- مصرف:
جنس داخلی که مصرف شد آن کننده ی کار ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روز به روز افزایش خواهد داد.«حرم رضوی 93/01/01»
4- کسب:
در هر نقطه که مشغول کاری هستید این کار، کشور شما را از بیگانگان بی نیاز و به آبادانی کشور کمک می کند.«دیدار با معلمان و کارگزاران71/02/09»
5- ازدواج:
من از این بیم دارم که نگاه بی تفاوت نسبت به مسئله ازدواج تبعات سختی را برای کشور به وجود بیاورد.« دیدار دانشجویان 93/05/01»
6- پوشش:
نه اینکه من بخواهم بگویم چادرنوع منحصر است، نه چادر بهترین نوع حجاب است یک نشانه ی ملی ماست.« دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان 70/10/04»
7- تفریح:
شاید بهترین ساعات تفریح برای بنده در شبانه روز آن ساعاتی است که به کارهای علمی خودم می پردازم.« دیدار اساتید دانشگاهها 81/08/22»
8- سفر:
بعضی ها قبل از اینکه به سفر مکه بروند سوغاتی ها سفر را در اینجا می خرند کار خوبی است.« دیدار کارگزاران حج 90/07/11»
9- بهداشت:
لباس پیامبر وصله زده و کهنه بود اما تمیز بود این چیزهای به ظاهر کوچک در باطن بسیار موثر است.«نماز جمعه 79/02/23»
10- خوراک:
آیا غذا می خوریم تا جان بگیریم و راه بیفتیم و نانی گیر بیاوریم و دوباره بخوریم؟ این که چیز پوچی است.«دیدار فرماندهان نیروی زمینی و هوانیروز 68/12/05»
11- دخل:
بر ملتی که حساب دخل و خرج خود را دارد از تحریم ضرری وارد نمی شود.«خطبه های نماز عید فطر86/07/21»
12- دوستی:
این دست دوستی، پیوند عاطفی، ارتباط محبت آمیز میان برادران، میان دوستان، میان خواهران، میان آحاد ملت اسلامی خیرخواهی خیراندیشی را باید حفظ کرد.«بیانات در دیدار با جمعی از پاسداران 76/09/12»
13- کارجمعی:
اسلام گفته است:« واعتصمو بحبل الله جمیعا» یعنی حتی اعتصام به حبل الله هم باید دسته جمعی باشد.«دیدار جوانان خراسان شمالی 91/07/23»
14- معماری:
باید حفظ هویت و اصالت شهرها و پای بندی به معماری اسلامی و ایرانی و رعایت زیبایی و استحکام برجسته شود.«پیام به مناسبت آغاز به کار شوراها 86/02/08»
15- خودسازی:
اولین و مهمترین قدم خودسازی اینست که انسان به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر اعتقادی نگاه کند.«خطبه های نماز عید فطر 80/09/25»
16- رفتار در جامعه:
فرهنگ به عوان عامل اصلی در رفتارهای اجتماعی کشور، معلول عنه قرار گرفته و آن چنان که باید و شاید نیست.« دیدار اعضای شورای انقلاب فرهنگی 87/09/23»
17- رسانه:
افزایش مطبوعات، تنوع آن، کیفیت یافتن آن، و اگر خطایی دارد تصحیح آن جزو کارهای اساسی در این نظام است.« دیدار مدیران مطبوعات 75/02/012»
18- مناجات:
از امام پرسیدم کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می آید و دوست دارید؟ فرمودند دعای کمیل و مناجات شعبانیه.« دیدار با وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات 83/07/13»
یه مدتی بود خیلی توخودم بودمو و باکسی کاری نداشتم همش به این که میخام چیکار کنم فکرمیکردم نمیدونستم باید بین این همه رشته وشهر کجارو برا در س خوندن انتخاب کنم.
مونده بودم واقعا فکرم کارنمی کرد…تا اینکه یه روز پدرم اومد خونه اونروز اتفاقی یکی از دوستاشو دیده بود وباهم صحبت که کرده بودن بابام درمورد دانشگاه ودرس اینا باهاش حرف زده بود واونم بعد شنیدن حرفای بابام گفته بود که چرا به حوزه فکرنمی کنین؟من که تاحالا اصلا اسم حوزه خواهران به گوشم نخورده بود واقعا تعجب کرده بودم.همونروز بابام رفته بود دم حوزه واز خانم مدیرمون که خانم به لسان بودن درمورد شرایط حوزه پرسیده بود.بابام بایه ذوقی برام درمورد حوزه تعریف میکرد که من قند تو دلم آب می شد.یه روز خودمم رفتم تا حوزه روببینم درمورد آزمونش اینابپرسم.همینکه وارد حوزه شدم مسئولای حوزه با چه احترام ولبخند دلنشینی بهم خوش آمد میگفتنومن همونجا عاشق این تواضع ومهربونی شده بودم.یعنی اینجا همون جایی که من دارم دنبالش میگردم..دل تو دلم نبود یه روز خودمو اینجاببینم .برگشتم خونه و تاروز آزمون درس خوندم تقریبا یه هفته مونده بود به آزمون من کنکور داشتم امتحان کنکورمو دادمو اتفاقا رتبه خوبیم آوردم ولی برا ثبت نام دانشگاه که رفته بودم اصلا از فضا وصحنه هایی که تو حیاط دانشگاه دیدم خوشم نمیومد زدم زیر گریه که من اصلا نمیتونم اینجابمونم.اون مکانی که اونقدر زیبابود ومهربونی توش موج میزد کجا اینجا کجا؟
بالاخره روز آزمون فرا رسید بارون شدیدی میبارید توخیابون راه برا رفت وآمد نبود آب ازکنار جوب زده بود بیرون یطوری به حوزه رسیدیم.رفتم سرجلسه آزمون خیلی خوبی بود همه سوالارو بادقت جواب دادم.وبرگشتم تااینکه بعدچندوقت قرارشد نتایج اعلام شه من دل تودلم نبودشماره ملی خودمو پیامک کردم جوابی نیومد نگران شدم.دوباره فرستادم جوابی نیومد گفتم یعنی قبول نشدم!!گوشی روبرداشتم زنگ زدم حوزه وپرسیدم گفتن که آزمون روقبول شدم.وباید برا مصاحبه برم حوزه ولی خودشون روزش رو مشخص می کنن.من منتظر موندم که باهام تماس بگیرن ولی کم کم ازوقتش میگذشت.که یروز خودم رفتم حوزه دیدم شلوغه وچندنفری برا مصاحبه اومدن رفتم دفتروقضیه رو جویاشدم گفتن نامه برام فرستادن ولی بدست من که نامه ای نرسیده بود.گفتن امروزم وقت نمیشه وآخرین روز مصاحبه ام بود.گفتم که یاحضرت زهرا شما یکاری کنین بهشون گفتم من راهم دوره نمیتونم یوقت دیگه بیام.بعد مدیر حوزه ازم پرسیدن که مطمنم که اینجا ازمون دادم؟گفتم بله من همینجا شرکت کردم!ولی اسمم تو لیست قبولی اونا نبود.کاملا گیج شده بودم داشتن دنبال اسمم میگشتنکه یهو خودم عکسمو دیدم موقع پرینتش اسم من رو جلد اون کاربرگ افتاده بود.وبالاخره یجایی برامن پیداکردن که ومنم رفتم مصاحبه.ویه نفس عمیق کشیدم.وبرگشتم خونه
و….دانشگام نرفتم و خداخواست وجور شد اومدم حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س)…وامسال سا آخرسطح 2ام..خدابخواد برا آزمون سطح سه هم شرکت کردم .
من عاشق حوزه ام
آخرین نظرات